سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند، کسی است که مردم از زبانش بترسند . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :4
کل بازدید :20588
تعداد کل یاداشته ها : 42
103/9/1
4:28 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
محمد مهدی صالحی[78]
((خدایا کسی را با کسی آشنا مکن گر آشنا کردی از هم جدا مکن)) با سلام به همه ی دوستان مهربونی که لطف کردید به وبلاگ خودتون اومدید. از اینکه وقت خودتون رو واسه این وبلاگ گذاشتید،بی نهایت سپاسگزارم . در این وبلاگ هر چه دوست داشته باشی وجود داره،امیدوارم که خوشتون بیاد. در ضمن میتونید هر نظری هم داشته باشید در این وبلاگ بنویسید.

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهریور 90[37]
لوگوی دوستان
 

 

چنین گویند که…

چنین گویند که شش چیز از شش چیز دیگر سیر نشود:
چشم از دیدن
گوش از شنیدن
زمین از باران
آتش از هیزم
منعِم از مال
و عالم از علم

 سخن آموختن به الاغ!

جاهلی خواست که الاغی را سخن گفتن بیاموزد، گفتار را به الاغ تلقین مى کرد و به خیال خود مى خواست سخن گفتن را به الاغ یاد بدهد.
حکیمى او را گفت: اى احمق! بیهوده کوشش نکن و تا سرزنشگران تو را مورد سرزنش قرار نداده اند این خیال باطل را از سرت بیرون کن، زیرا الاغ از تو سخن نمى آموزد، ولى تو مى توانى خاموشى را از الاغ و سایر چارپایان بیاموزى.
———————–
حکیمى گفتش اى نادان چه کوشى
در این سودا بترس از لولائم
نیاموزد بهایم از تو گفتار
تو خاموشى بیاموز از بهائم
هر که تامل نکند در جواب
بیشتر آید سخنش ناصواب
یا سخن آراى چو مردم بهوش
یا بنشین همچو بائم خموش
(گلستان سعدی)

 

 

عشقی جدا از معشوق!

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است.
شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است. شاگرد گفت که سالهای متمادی عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.
شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”
شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”
شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی.
بگذار دخترک برود! این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی. معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد!
دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد.
چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند!
به همین سادگی!
——————–
معنای دوم عشق:
روزی یکی از خانه های دهکده آتش گرفته بود. زن جوانی همراه شوهر و دو فرزندش در آتش گرفتار شده بودند.
شیوانا و بقیه اهالی برای کمک و خاموش کردن آتش به سوی خانه شتافتند. وقتی به کلبه در حال سوختن رسیدند و جمعیت برای خاموش کردن آتش به جستجوی آب و خاک برخاستند شیوانا متوجه جوانی شد که بی تفاوت مقابل کلبه نشسته است و با لبخند به شعله های آتش نگاه می کند. شیوانا با تعجب به سمت جوان رفت و از او پرسید:” چرا بیکار نشسته ای و به کمک ساکنین کلبه نرفته ای!؟”
جوان لبخندی زد و گفت:” من اولین خواستگار این زنی هستم که در آتش گیر افتاده است. او و خانواده اش مرا به خاطر اینکه فقیر بودم نپذیرفتند و عشق پاک و صادقم را قبول نکردند. در تمام این سالها آرزو می کردم که کائنات تقاص آتش دلم را از این خانواده و از این زن بگیرد. و اکنون آن زمان فرا رسیده است.”
شیوانا پوزخندی زد و گفت:” عشق تو عشق پاک و صادق نبوده است. عشق پاک همیشه پاک می ماند! حتی اگر معشوق چهره عاشق را به لجن بمالد و هزاران بی مهری در حق او روا سازد.
عشق واقعی یعنی همین تلاشی که شاگردان مدرسه من برای خاموش کردن آتش منزل یک غریبه به خرج می دهند. آنها ساکنین منزل را نمی شناسند اما با وجود این در اثبات و پایمردی عشق نسبت به تو فرسنگها جلوترند. برخیز و یا به آنها کمک کن و یا دست از این ادعای عشق دروغین ات بردار و از این منطقه دور شو!”
اشک بر چشمان جوان سرازیر شد. از جا برخاست. لباس های خود را خیس کرد و شجاعانه خود را به داخل کلبه سوزان انداخت. بدنبال او بقیه شاگردان شیوانا نیز جرات یافتند و خود را خیس کردند و به داخل آتش پریدند و ساکنین کلبه را نجات دادند. در جریان نجات بخشی از بازوی دست راست جوان سوخت و آسیب دید. اما هیچکس از بین نرفت.
روز بعد جوان به درب مدرسه شیوانا آمد و از شیوانا خواست تا او را به شاگردی بپذیرد و به او بصیرت و معرفت درس دهد. شیوانا نگاهی به دست آسیب دیده جوان انداخت و تبسمی کرد و خطاب به بقیه شاگردان گفت:” نام این شاگرد جدید “معنای دوم عشق” است. حرمت او را حفظ کنید که از این به بعد برکت این مدرسه اوست!”

 


90/7/2::: 9:58 ع
نظر()
  
  

به بهانه بازگشایی مدارس
بازگشایی مدارس را به کلیه دانش آموزان تبریک عرض می کنم و امیدوارم که سالی سرشار از موفقیت برای تحصیل خود فراهم سازند .
شیوع اضطراب امتحان
کودکان از ابتدای ورود به مدرسه و زمانی که کلاس اول را شروع می کنند هیچ ترس ودلهره ای از امتحان ندارند و روز امتحان برای آنها هیچ تفاوتی با دیگر روزهای مدرسه ندارد . اما متاسفانه والدین ، مربیان ، آموزگاران ، هم کلاسی ها و دیگر اطرافیان اند که کودکان را نسبت به امتحان آشفته و پریشان می کنند ، تا حدی که د رسالهای بعد تحصیل دچار چنان اضطرابی می شوند که گاهی از درس و کلاس و مدرسه هم بیزار می گردند . داشتن کمی اضطراب در روزهای امتحان لازم و طبیعی است ، زیرا موجب حرکت ، نشاط و پویایی و انگیزه دانش آموز برای یادگیری و درس خواندن می شود . اما اگر این اضطراب و نگرانی از حد عادی خود تجاوز کند ، باعث ناتوانی و ضعف دانش آموز ، فراموش کاری های زودگذر ، خطاهای ادراکی ، حواس پرتی ، درگیری های ذهنی ، عدم تمرکز ، هیجان بیش از اندازه و به دنبال آن کاهش عملکرد تحصیلی او می شود .
اضطراب امتحان معمولا بین سنین 11-10سالگی ، یعنی زمانی که دانش آموزان در مقطع ابتدایی درس می خوانند ، آغاز می شود و چنان چه در صدد مقابله و رویایی با آن بر نیایند با بالا رفتن مقطع تحصیلی آنان ، افزایش می یابد .
عوامل به وجود آورنده اضطراب امتحان
1-عوامل فردی : مانند انتظار بیش ازتوان خود ، ضعف اعتماد به نفس ، کم بودن انگیزه موفقیت ، تفکر منفی در باره توانایی ها و ا ستعدادهای خود، احساس رقابت بیش از اندازه ، عدم آمادگی و برنامه ریزی لازم برای امتحان و عدم تمرکز بر درس خواندن .
2-عوامل خانوادگی : مانند : سخت گیری های بیش از اندازه ، عدم حمایت و تشویق کودکان ، داشتن الگوها و والدینی مضطرب و پریشان ، تاثیر اختلافات و نابسامانی های خانوادگی در روزهای امتحان ، ایجاد رقابت های غیر منطقی بین فرزندان خود و تهدیدهای بی مورد والدین.
3-عوامل مدرسه ای : مانند: انتظارات بالای آموزگاران ، محیط نامناسب امتحان ، مقررات خشک و رسمی جلسات امتحان ، نوع سوالات و پرسش های امتحانی ، ایجاد رقابت های ناسالم بین دانش آموزان و توجیه نکردن دانش آموزان د رباره نحوه امتحان گرفتن.
روشهای کاهش اضطراب
دانش آموزان باید برای کاستن از شدت نگرانی و اضطراب امتحان به نکات زیر توجه کنند :
•وقت خود را تنظیم کنند ، خوب یاد بگیرند ، خوب تمرین کنند ، و از تنبلی ، دفع وقت و خیال پردازی بپرهیزند.
•مطالعه زیاد و جنبی در باره موضوعات درسی ، موجب اعتماد به نفس آنان می شود . هم چنین اگر مطالب بیشتری در باره مفاهیم و محورهای اصلی درسشان یاد بگیرند ، به سوالات امتحان با اطمینان بیشتری پاسخ خواهند داد.
•اعتماد به نفس خودشان را از طریق مطالعه مستمر د رطول سال تحصیلی و نه پرخوانی های شب امتحان تقویت کنند.
•از روش های آرام سازی و کاهش اضطراب ، مانند آرام سازی عضلانی ، حساسیت زدایی منظم و مثبت اندیشی برای حفظ آسودگی خود استفاده کنند.
عوامل موثر در کاهش اضطراب امتحان
الف : مطالعه موثر :
دانش آموزان باید به گونه ای مطالعه کنند و درس بخوانند که هر زمان به آن مطالب احتیاج داشتند ، بتوانند به راحتی آن را به خاطر بیاورند . مراحل مطالعه موثر عبارتند از :
1-پیش مطالعه : در این مرحله سعی کنند با مروری سطحی ، مجموعه مطالب کتاب را در ذهن نگه دارند .
2-سوال در آوردن : باکمی کنجکاوی سوالاتی را که در باره موضوع کتاب به ذهنشان می رسد بنویسند . این کار موجب توجه و تمرکز بیشتر آنان د رهنگام مطالعه کتاب می شود.
3-مطالعه متن کتاب : ضمن مطالعه دقیق کتاب ، سعی کنند نکات مهم آن را در آورند . برای این کار می توانند کنار مطالب مهم علامت بزنند، زیر آنها خط بکشند یا آنها را در دفتر یادداشت خود بنویسند.
4-نوشتن کلمات کلیدی : با یادداشت برداری و تمرکز بر مطالب مهم متن ، سعی کنند کلمات و واژگان کلیدی کتاب را به طور خاص در آورند . کلمات را طوری انتخاب کنند که با دیدن آنها به یاد موضوع درس بیفتند.
5-تفکر و تمرکز عمیق : یاد بگیرند که هنگام مطالعه و آموختن ، بر موضوع درسشان تمرکز کافی داشته باشند . آنها می توانند :
سوالهای کلی درس را در دفترچه شان یادداشت کنند .
با رسم نمودارها و اشکال مختلف ، اطلاعات خود را طبقه بندی کنند.
6-مرور و بازبینی : دوباره خوانی ، موجب درک بهتر دانش آموزان از متن درس می شود . سعی کنند در این مرحله بر نکاتی بیش تر تمرکز کنند که در مرحله اول آنها رامتوجه نشده اند . با استفاده از رنگها ی مختلف ، مطالب مهم و پر اهمیت کتاب و مطالبی را که ممکن است فراموش کنند طبقه بندی نمایند.
7-تعریف کردن متن درس : د راین مرحله سعی کنند مطالبی را که آموخته اند ، برای خودشان تعریف کنند یا حتی مثل یک امتحان کتبی بنویسند. توجه به وقت نیز می تواند آنها را نسبت به سرعت نوشتن خود آگاه کند.
8-پرسش هایی از متن درس خود در بیاورند و با نمره گذاری وتعیین زمان ، شروع به پاسخگویی کنند.

ب: عوامل محیطی مزاحم:
محیطی که دانش آموز در آنجا قصد مطالعه و آموختن درس هایش را دارد ، تاثیر زیادی بر روند و چگونگی یادگیری او می گذارد . والدین می توانند محرکهای اطراف فرزندشان را با توجه به موقعیت های زیر کنترل کنند.
•صدا: سعی کنیدمحرکهایی که در اطراف شما موجود است و موجب حواس پرتی فرزندتان می شود به حداقل برسانید.گروهی از دانش آموزان در مکان هایی که قدری سرو صدا باشد ، درس می خوانند و گروهی دیگر در مکانهای ساکت و آرام .
•محرکهای مزاحم : زمانی که فرزندتان قصد دارد برای چند ساعتی به مطالعه و تمرین بپردازد برروی تکه کاغذی بنویسید«لطفا مزاحم نشوید» و آن را برروی د راتاق او بچسبانید تا افراد خانواده تمرکز او را به هم نزنند.
•نور : نور کافی برای مطالعه 70-65 وات است این نور باید از سمت مخالف به روی دست دانش آموز بتابد . اگر از کتاب مطالعه استفاده می کند خیلی آن را به کتاب و دفترش نچسباند.
•گرمای اتاق : اگر هوای اتاق کمی خنک باشد بهتر از این است که کمی گرفته و گرم باشد.
•فضای اتاق : خوب است دانش آموز خودش رادر گوشه ای کوچک محصور نکند . فضای کافی برای درس خواندن ، تمری حل کردن و استراحت های کوتاه ، لازم و ضروری است . زمانی که دانش آموز مطالعه می کند ، خوب است هر چند دقیقه یک بار نگاهی به اطراف بیندازد تا چشمانش خسته نشوند.
•راحتی اتاق : میز تحریر و یک صندلی پشت بلند ، بهترین حالت را برای نشستن دانش آموز فراهم می کند . جای خیلی راحت و نرم برای مطالعه خوب نیست ، رختخواب برای خوابیدن است ، نه برای درس خواندن .
•وسایل مورد نیاز : تمام وسائل مورد نیاز دانش آموز از قبیل کتاب ، مداد ، فرهنگ لغات ، ماشین حساب و ….. باید در دسترس او باشد تا از بلند شدن مکرر ، و آوردن آنها و حواس پرتی های ناخودآگاه جلوگیری شود.
اقدامات پیشگیرانه قبل از امتحان :
•فقط یک قدم تا روز امتحان فاصله است . فکر کنید چگونه می توانید جلوی اضطراب درون دانش آموزتان را بگیرید . چه کار باید بکنید؟ جلوگیری ا زمضطرب شدن بهتر از آن است که اجازهدهیداضطراب امتحان فرندتان ار پریشان کند.اجازه ندهید نگرانی ، او را به ترس و وحشت بیندازد و تاثیری منفی بر روند کار و فعالیت وی بگذارد . نگران بودن ، هیچ کمکی به فرزندتان نمی کند.
•به فرزندتان بگویید که موفقیت های گذشته اش را بهخاطر آورد و به امتحان هایی که با موفقیت گذرانده است ، فکر کند . اگر توانسته است نمرات بالایی از آنها بگیرد ، حتما می تواند باز هم این کار را انجام دهد.
•به فرزندتان بگویید که چشم اندازی روش از آینده در ذهنش تجسم کند . به او یاد آوری کنید که آینده اش ارتباطی با چگونه امتحان دادن او ندارد . او امتحانات و آزمون های دیگری هم در پیش دارد . خیلی از دانش آموزان از یک یا دو واحددرسی نمره نمی آورند ، ولی بعد از تلاش مجدد می توانند به موفقیت های چشمگیری برسند.
•اجازه ندهید امتحان ها فرزند شما را تحت تاثیر فرار دهند.به او بگویید که یک امتحان نمی تواند از یک «کودن » یا یک «نابغه » بسازد . موقعیت و عملکرد او بستگی به مطالعه و تلاش او برای یادگیری بیش تر دارد.
•به جای مضطرب شدن ، خودش راموفق ببیند . مدام به خودش بگوید «من امتحانم را به خوبی خواهم داد »
روز امتحان :
•برای روز امتحان ، صبحانه ای مقوی و سبک برای فرزندتان فراهم کنید.
•قبل از امتحان کارهایی انجام دهید که موجب آرامش فکری فرزندتان می شود . در مواردی ، پرخوانی تا لحظات آخر ، تنها اضطراب و تشویش نوجوان را زیادتر می کند.
•به فرزندتان بگویید که کمی زودتر از معمول از خانه خارج شوند تا زودتر به محل امتحان برسد ونگران ندیر رسیدن به جلسه امتحان نشود.
•به او توصیه کنید با آن گروه از هم کلاسی هایش که موجب تشویش و پریشانی او می گردند، روبرو نشود.
•اگر احساس می کند تا شروع امتحان دچار اضطراب خواهد شد ، مجله یا روزنامه بخواند.
•جایی برای نشستن انتخاب کند که محرکات کم تری داشته باشد


  
  

جوک و لطیفه اصفهانی ها 4 - اسمارتیز!

یه اصفهانی برای بچش اسمارتیز میخره روش مینویسه هر 12 ساعت یکی!  

 

 

جوک و لطیفه عمومی 19 - ابتکار!

مامانه به پسرش میگه: میدونم که شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی! پسرش میگه آره، ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود!  

 

 

جوک و لطیفه زن و شوهری 7 - یک اختراع شگفت انگیز!

ساعت سه و نیم دیشب خبری روی تلکس خبرگزاری های جهان قرار گرفت که همه ی مردان جهان رو شگفت زده کرد. خبر این بود:

سریع ترین دوربین جهان اختراع شد.
این دوربین
می تونه از خانم ها در لحظه ای که دهانشون بسته هست عکس بگیره..  

 

 

جوک و لطیفه پزشکی 4 - وقتی بهلول نسخه می پیچد!

روزی خلیفه احضارش کرد که: چندی است فکر من خوب کار نمی کند، تدبیر چیست؟ بهلول گفت: بهتر است خلیفه طعام ملین تناول کنند یا شربت انجیر بنوشند، و اگر این هر دو مؤثر نیفتاد، مسهّلی قوی میل نمایند تا فکرشان کماکان به کار خود ادامه دهد..!  

 

 

جوک و لطیفه زن و شوهری 6 - زندگی بهلول!

روزی دیدند که بهلول از کج خلقی زنش شکوه می کند. گفتند مگر عقلت نمی رسد که چگونه از عهده اش برآیی؟ گفت: عقلم میرسد، زورم نمی رسد!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 10 - معمای پیچیده!

حیف نون میمیره وصیت نامشو باز می کنن می بینن توش نوشته: بالاخره مردم و از شر معمایی که یک عمر کلافم کرده بود راحت شدم، اینکه: چرا خواهر من دو تا برادر داره ولی من یکی!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 9 - روزهای زمستون!

حیف نون صبح که برای رفتن به سر کار از خونه میاد بیرون از یه آقایی میپرسه ساعت چنده؟ طرف میگه ساعت هشته. شب که حیف نون میخواسته از سرکار برگرده از یه کس دیگه میپرسه آقا ساعت چنده؟ طرف میگه ساعت هشت و نیمه. حیف نون میگه: آآآآآآآآ! شنیده بودیم توی زمستون روزا کوتاه میشه، ولی نه دیگه تا این حد، نیم ساعته شب شد!!!

 

 

جوک و لطیفه عمومی 18 - امان از تنبلی!

تنبله میفته توی جوب، میگه: هرکی منو ورداشت مال خودش!!!

 

 

جوک و لطیفه اصفهانی ها 3 - عجب!

اصفهانیه یه بطری  آب معدنی میخره به زنش میگه یه کم آب بهش اضافه کن خیلی غلیظه!!

 

 

جوک و لطیفه عمومی 17 - آخه معتادو چه به جمله سازی!

به یک معتادی گفتند با اعداد 45 ، 46 ، 47 و 48 جمله بساز. گفت :
 
چلا پنجه می کشی؟
 چلا شیشه می شکنی؟
 چلا هف نمی زنی ؟
 چلا هشتی ناراحت؟!!!

 

 

جوک و لطیفه پزشکی 3 - دکتر و سیاه سرفه!

بیمار:آقای دکتر فکر می کنم سیاه سرفه گرفته باشم.
دکتر:پس لطفا اینجا سرفه نکنید. چون تازه دیوارها را رنگ کرده ایم!

 

 

جوک و لطیفه پزشکی 2 - دکتر عینک می خوام!

اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم.
دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است..!


  
  

 

جوک و لطیفه حیف نون 19 - حیف نون و مسئول بیمه!

حیف نون میره ماشینشو بیمه کنه، مسئول بیمه بهش میگه امیدوارم که هیچوقت از بیمه تون استفاده نکنید، حیف نون هم میگه: امیدوارم تو هم از این پوله خیر نبینی!!!

 

 

جوک و لطیفه عمومی 21 - دوقلوهای چینی!

فکر می کنی چینی ها به دوقلوهاشون چی میگن؟! میگن: این چون اون ، اون چون این !

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 18 - ماجرای کلاهبرداری از حیف نون!

حیف نون یه ماشین صفر میخره، بلافاصله زنگ میزنه به 110 میگه فرمون، دنده، کلاج، گاز و ترمز ماشینم نیست، کلاه سرم گذاشتن! پلیس میگه تو حیف نون نیستی؟ میگه چرا، میگه صندلی عقب نشستی، برو صندلی جلو بشین!!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 17 - پند حکیمانه حیف نون! - اختصاصی جوکستان

طرف توی دریا داشته غرق میشده، بلند بلند فریاد میزده: کمک، کمک، من شنا بلد نیستم.. حیف نون هم با زن و بچش داشته از اونجا رد میشده، میگه: واقعا که! می بینید بچه ها؟ من تا الان هرچی داشتم خرج شماها کردم و پولی برام نموند که برم کلاس شنا ثبت نام کنم و شنا یاد بگیرم.. اما تا حالا شده که یک بار، حتی یک بار لب به گله باز کنم و پیش عالم و آدم داد بزنم که من شنا بلد نیستم؟ مرد باید یه کم تودار باشه

 

 

جوک و لطیفه زن و شوهری 8 - اینم از زن!

فالگیر: متاسفم خانوم، فالتون نشون میده فردا شوهر تون میمیره.
زن: اینو که خودم میدونم. فقط بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 16 - حیف نون به سینما می رود!

حیف نون با خانومش میره سینما کنترل چی با چراغ قوه به طرفشون میاد . حیف نون به خانومش میگه برو کنار برو کنار داره موتور میاد سمتمون!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 15 - حیف نون و سال نو!

حیف نون به مناسبت سال نو در خونش رو رنگ میزنه، بچه هاش گم میشن!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 14 - رانندگی حیف نون!

حیف نون راننده ی اتوبوس شرکت واحد بوده، بعد از یه مدت راننده ی مینی بوس میشه. می بینن هیچ پولی درنمیاره. پیگیر علت میشن می بینن پولا رو پاره میکرده!!!

 

 

جوک و لطیفه عمومی 20 - کمک!

طرف داشته یکی رو بدجور میزده اما مدام داد میزده: کمک! کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو میزنی کمک کمک کردنت چیه دیگه؟ میگه آخه این گفته اگر بلند شم لهت می کنم!!

 

 

 

جوک و لطیفه اصفهانی ها 5 - سفره ی اصفهانی!

بچه اصفهانی داشته با پدر مادرش سر سفره غذا میخورده، باباش میگه: باباجون اون قدر غذا بخور که سیر بشی، نه اون قدر که خسته بشی!!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 13 - دبی!

حیف نون یکی رو تو خیابون می بینه میگه ببخشید آقا من شما رو تو دبی ندیدم؟ طرف میگه نه آقا من اصلا دبی نرفتم تو عمرم. حیف نون میگه چه جالب اتفاقا من هم تا حالا دبی نرفتم. حتما دو نفر دیگه بودن!!!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 12 - حیف نون و غواصی!

از حیف نون می پرسن تو میدونی چرا غواص ها به پشت می پرن توی آب؟ میگه به این خاطر که اگر به جلو بپرن میفتن توی قایق!

 

 

جوک و لطیفه حیف نون 11 - روش جدید!

از حیف نون می پرسن برای بازکردن یک لامپ سوخته چند نفر لازمه؟ میگه سه نفر! میگن چرا سه نفر؟ میگه یک نفر باید بره بالای نردبون لامپو نگه داره، دو نفر هم پایه های نردبون رو بچرخونن؟!!


  
  

خوشا آنکس که اصلا زن ندارد/ بلای خانگی برتن ندارد

هزاران زن فدای موی یک مرد/ فدای گوشه ی ابروی یک مرد

نمی دانم خدا برجنس ماده / چرا مهر و وفا اصلا نداده؟

الهی غرق ماتم باشی ای زن/ همیشه همدم غم باشی ای زن

کی گفته زن شریک عمر مرده؟/ مگه زن می کنه تخم دو زرده؟

.

.


  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ salam maryam khanum
+ khahesh mikonam